حامد پسر دوم خانواده است که برای ادامه تحصیل و امرار معاش همیشه از سوی خانواده دوچار مشکل است چراکه حامد بر عکس فرزند اول از هوش هیجانی برخوردار نیست اما هوش نسبتا خوبی را دارا است، او برای انجام هر کاری از قبل برنامه ریزی می کند و به طور نسبی همه کار هایش را با برنامه انجام می دهد به همین خاطر پدر و مادر از دست او آصی شده اند،حامد که برای تحصیل خود برنامه شخصی و اجتماعی و میدانی ریخته اولین قدم خود را گرفتن پول از پدر و مادر می داند ولی هیچ گاه جواب رضایت بخشی از سوی آنها نشنیده است در عوض برادر اول به راحتی با رفتن به سر کار و خوش زبانی دانه دانه پله های ترغی را طی می کند، این دو در تقابل با هم قرار گرفته و به سختی یک دیگر را تحمل می کنند، در این میان فرزند دوم با خواطر حسادت به فرزند اول بر او کینه کرده و به دنبال از پا در آوردن او است اما فرزند اول همیشه کینه های او را به خودش بر می گرداند، و این روند تا العان که بنده در حال نوشتن این داستان هستم ادامه دارد، تا سال های آینده که ادامه آن معلوم شود.
سایت عالی دارید
امیدوارم موفق باشید