در مدرسه بسته شده است و هیج راهی برای ورود به مدرسه برای سامان باقی نمانده مگر در پشتی مدرسه که به خاطر مسافت نسبتا طولانی اصلا برای ورود به مدرسه گزینه مناسبی نیست و لی سامان که برای اولین بار دیر رسیده به مدرسه برای چند لحظه سکوت می کنه و فکر میکنه که باید چه جوری وارد مدرسه بشه خیلی سریع فرم ثبت نام مدرسه رو از کیفش در میاره و با یه کمی کلفت کردن صداش با تلفن همراهش به مدرسه زنگ میزنه ولی کسی گوشی رو جواب نمیده، فورا به 118 تماس میگیره و شمارههای مرتبط با مدرسه رو هم میگیره ولی جواب نمیدن  در همین  حین در یکی از خانه های نزدیک به مدرسه باز شد و خانمی با ماشین بیرون آمد پسر دوید جلو ماشین  و خودش رو زد به کولی بازی که شما از رو کیف من رد شدی و کیف من رو خراب کردی، اصلا شما یه زنگ بزن به مدرسه ما که در مدرسه رو باز کنندمن برم تو حالم خوب میشه، ولی بعد از تماس گرفتن اون زن و اشغال بودن تماس تصمیمی گرفت که کار دیگری رو انجام بده رفت در مدرسه و به زحمت ایفن رو زد و به اون زن گفت شما به جای من بگو در رو باز کنند و در باز شد.