وارد اتاق شد با اعصابی خورد و خمیر از همه چی کلافه بود به شدت عصبی تنها کاری که بعد از این اتفاق تلخ می تونه انجام بده انداختن خودش روی تخت خواب بود با عجله... چشم هاش رو بست توی ذهنش مدام داره به چیز های بد فکر می کنه صحنه هایی از رفتن پدرش و ندیدنش و خدا حافظی پشت گوشی و دیدن آخرین لحظه ملاقات با پدرش رو مرور می کنه با طمانینه سرش رو بالا آورد و نفس عمیقی کشید کم کم به یاد آخرین تفریحش با پدرش افتاد لحظاتی که کمتر کسی فراموش می کنه خیلی صمیمی و زیبا خودش رو تو بغل پدرش تصور می کرد و کشتی خیالش توی گذشته ها سیر می کرد آروم آروم داشت خوابش می برد و دیگه از گریه خبری نبود.
۰۰/۰۷/۲۱
۰
۰
حامد زمانی
واقعا عالی بود - خداقوت - اینجارو سیو کردم که دفع بعدم بیام
سایت کانون خرد آموزشی و فرهنگی انجمن کنکور کانون خرد
بخش کنکور کانون خرد | بخش روانسناسی کانون خرد | بخش مذهبی کانون خرد | بخش اجتماعی کانون خرد | بخش ورزشی کانون خرد | بخش دانشگاهی کانون خرد | بخش دانش آموزی کانون خرد | بخش داستان کوتاه کانون خرد | بخش رمان کانون خرد | بخش کودکان کانون خرد | بخش تکنولوژی کانون خرد | بخش خودرو کانون خرد | بخش گردشگری کانون خرد | بخش تجربه کانون خرد | بخش زناشویی کانون خرد | بخش آموزشی کانون خرد | بخش هنر کانون خرد | بخش غذا کانون خرد | بخش تناسب اندام کانون خرد | بخش انگیزشی کانون خرد | بخش زیبایی کانون خرد | بخش اختراع کانون خرد | بخش تبلیغات کانون خرد | بخش حیوانات کانون خرد | بخش استخدام کانون خرد | بخش سالمندان کانون خرد | بخش گیاهان کانون خرد | بخش نجوم کانون خرد | بخش درمانی کانون خرد | بخش متافیزیک کانون خرد | بخش جنسی کانون خرد | بخش فینگر فود کانون خرد | بخش فال آنلاین کانون خرد | آشنایی با فروشگاه کانون خرد ماندگار ایران